{بهروز غریب پور: ازمشروطه به این سو؛ شناسنامه هایمان را باطل کرده ایم}

۲۴ شهریور‌ماه ۱۳۹۴


کتاب‌فروشی نشر«هنوز» درهفتمین نشست خود که بیست و چهارم شهریور ماه برگزار شد میزبان بهروزغریب پور بود؛ او دراین نشست درباره تیاترایران سخن گفت.

به گزارش روابط عمومی کتاب فروشی هنوز؛ درابتدای این نشست اسدالله امرایی با اشاره به خدمات فرهنگی بهروز غریب پور و نقش او درباره کاربردی کردن فضای مرده همچون کشتارگاه تهران به فرهنگسرا و یا تبدیل یک پادگان قدیمی به خانه هنرمندان ایران سخن گفت و در ادامه خاطره آشنایی خود با غریب پور که همزمان با نمایش کوراوغلو بود را برای حاضران تعریف کرد.

بهروز غریب پور با بیان این مطلب که در بسیاری از موارد روشنفکران از مردم عادی عقب مانده اند، گفت: در جامعه ما روشنفکران آن قدر دچارشک و تردید می شوند که با این شک ها همواره دیگران را قربانی می کنند. هر بار که من یک فضای مرده را تبدیل به یک فضای فرهنگی کردم، با انتقادهای کورکورانه روشنفکران روبرو شدم و نخستین حرفی که درباره من بر زبان می آوردند این بود که غریب پور خودش را فروخته است و من را در مقام یک انسان فرصت طلب پایین می آوردند که واقعا این رفتار دردناک است. من مدتی است که در ویژه نامه کرگدن روزنامه اعتماد درباره مسائل فرهنگی می نویسم و هفته آینده نیز درباره این موضوع که کشتارگاه فرهنگ کجاست یادداشتی نوشته ام.

 

tmp_23286-IMG_20150915_1936442145814195

 

او با اشاره به تاریخچه تاتر در ایران گفت: همه تاریخ تاتر در ایران را با میرزا فتحعلی آخوند زاده می شناسند، اما اگر کمی دقیق نگاه کنیم تاریخ تاتر ایران به ۵۰۰ سال پیش از آن و نمایش های تخته حوضی بازمی گردد. برای تخته حوضی روشنفکران ایرانی ارزش قائل نشدند اما روشنفکران غربی بر اساس تخته حوضی تاتر های مولیری را بنیان نهادند. متاسفانه تاریخ نشان داده روشنفکران ایرانی همواره به آن چه در کشور خودمان اتفاق افتاده بی اعتنا بوده اند و چیزی که ورای مرزهای سرزمین خودمان بوده برایشان ارزش تلقی شده است. مثلا روشنفکران ایرانی هرگز نگاه مثبتی نسبت به تعزیه نداشته اند و آن را هنری عوام فریبانه عنوان کرده اند. امیرکبیر کسی بود که به اهمیت تعزیه پی برد و قصد داشت که از آن خرافه زدایی کند و دستور داد متن ۱۲۰ تعزیه را بیالایند و در تکیه دولت اجرا کنند که متاسفانه عمر او قد نداد .

غریب پور با بیان این مطلب که روشنفکران ایرانی در شناخت تعزیه از مردم عادی عقب مانده اند، گفت: در تغریه به چنان پیشرفتی رسیده بودیم که تیمور لنگ و یا منصور حلاج هم به جهان تعزیه دعوت شده بودند.

من قبول دارم که متن تعزیه فاخر نیست، چون روشنفکران ما هیچ وقت به تعزیه از منظر انتقادی و اصلاح گر نگاه نکرده اند و درصدد این نبوده اند که تعزیه را اصلاح کنند. اما اگرهمین امروز هم یک تعزیه ضعیف اجرا شود مردم چنان به آن اقبال نشان می دهند که باور کردنی نیست. در دوره قاجاریه در کنار تعزیه ما تاتر های خانگی زنانه داشته ایم که امروزه به شکلی دیگر در ایران اجرا می شود. اگر به تحقیقات علی بلوکباشی توجه کنید متوجه می شوید که تاترهای خانگی زنانه نقدی اجتماعی بود به نگاه مرد سالارانه حاکم برجامعه و نقد روابط غلط روابط زناشویی، اما پژوهشگران ایرانی کمتر به این موضوع توجه کرده اند.

او با اشاره به تاریخچه بی اعتنایی به تاتر در ایران گفت: در دوره مشروطه آخوند زاده آن چنان مطرح می کند که در ایران تاتر وجود نداشته که من را به یاد رمان صدسال تنهایی می اندازد  که مردم ماکاندو درحال اختراع ساعت بودند، در حالی که ساعت اختراع شده بود و کولی ها در بقچه های خود ساعت داشتند و به مردم ساعت می فروختند. حتی جلال ستاری نیز چندی پیش در مطلبی عنوان کرده اند که تعزیه تاترنیست و این حرف ها به اشتباه این فکر را در جامعه ما رواج می دهد که تاتر در ایران ریشه ندارد و وارداتی از غرب است، اما چنین نیست. پیتربورک در سال ۱۳۵۰ ضمن سفری که به ایران داشت درباره اجراهایی که دید سخن گفت. او در این سخنرانی عنوان کرد که در مدت اقامتش در ایران سه تاتر دیده است که دوتایی آن مرده بود و یکی زنده بوده اند، از نظر او تاتر مرده تاتری بود که به تقلید از غرب اجرا می رود و او تخته حوضی و تعزیه را به عنوان تاتر زنده عنوان کرده بود. این سخن پیتر بروک به ما درس داد که ما می توانیم نمایش های تخته حوضی و یا تعزیه را امروزی کنیم و چون این نمایش ها از درون فرهنگ ما برآمده اند از دوام و قدرت بیشتری برخوردار هستند.

 

tmp_23286-CYMERA_20150916_105950538922428

 

غریب پور با اشاره به این مطلب که برای من عجیب است که کسی واقعا قصد روشنفکری داشته باشد اما خودش نقاط تاریک در زندگی اش داشته باشد؛ گفت: زمانی که من در سال ۱۳۴۹ خیمه شب بازی را به دانشگاه تهران آوردم با نقد روشنفکران و استادان دانشگاه روبرو شدم، چون آن زمان بازار تقلید از تاترهای غربی داغ بود، اما امروز خوشحالم که با تلاش هایم توانسته ام عروسک مبارک را به ثبت جهانی برسانیم و همه امروزه مبارک را بشناسند.

به گفته غریب پور میان تعزیه و اپرا اشتراکات بسیاری وجود دارد و اپرا نوعی نمایش دراماتیک است که موسیقی در تمام شاکله اثر حضور دارد و خواننده بازیگران به جای بازیگران خوانندگی می کنند.

او افزود: من سال های سال وقت گذاشته ام تا تعزیه را زنده کنم و تعزیه عاشورا یکی از کارهایی بود که اجرا کردم. مثلا اگر من اپرای شمس و مولانا را به شیوه پاوراتی اجرا می کردم چه چیزی به فرهنگ ما اضافه می کرد و اصلا چه مناسبتی میان این دو بود، آیا شعر مولوی به این شکل می توانست بر جان ما تاثیر بگذارد.چون تعزیه در معرض نابودی بود من به شکل دیگری از آن در اپرا بهره گرفته ام. صادق هدایت با این که همه فکر می کنند نسبت به همه چیز نگاه انتقادی دارد اما هنرمندی بود که معتقد بود باید به چشمه های فولکور توجه کرد و باید اعتراف کنم در احیاء خیمه شب بازی پیرو صادق هدایت هستم. هدایت نخستین کسی بود که پس از غربی ها درباره خیمه شب بازی نوشت و او داستان آفرینش را به صورت عروسکی کار کرده است.

این کارگردان تاتر معتقد است یکی از بزرگترین معضلات ما ایرانی ها در۱۵۰ سال اخیر بی اعتنایی به گنجینه های خودمان و رو آوردن به تقلید است، همین نگاه موجب شده که کارگردان های تاتر تنها به شرکت در فستیوال ها فکر کنند و مخاطبان شان را از دست بدهند. باید اعتراف کنم ملتی که اعتماد به نفس ندارد، فرهنگ خود را از دست می دهد و متاسفانه ما در چنین وضعیتی قرار داریم. ما حتی اگر از نگاه غربی ها به میراث خود نگاه کنیم متوجه می شویم که میراث ارزشمندی داریم. اگر همه ما احساس مسولیت کنیم و با دستگاه ضبط صدا و تصویر به سراغ پیرمرد و پیرزن ها برویم شاید بتوانیم بخشی از این میراث را از معرض نابودی نجات بدهیم.

غریب پور در ادامه سخنانش جامعه تاتری ها را جامعه نفرین شدگان عنوان کرد و گفت: وضعیت تاتر در ایران آن چنان خوشایند نیست و آثار نمایشی تنها مورد مخاطبان خاصی قرار می گیرد که اگر یک ماه وقت بگذارید و تاتر ببینید متوجه می شوید که با همه این افراد آشنا شده اید. به نظر من در چنین وضعیتی باید به تاتری ها عنوان نفرین شدگان را بدهیم.

او در ادامه با اشاره به نگاه آخوند زاده نسبت به فرهنگ ایران گفت: آخوند زاده حتی سعدی را قبول نداشت و معتقد بود که دوره او گذشته و نوشته هایش سرشار از خرافه است، این در حالیست که در زمان زندگی آخوند زاده حتی نمایشنامه هایش روی صحنه نمی روند اما همچنان سعدی مورد اقبال قرار می گیرد. به نظر من از دوره مشروطه به این سو کمر به قتل خودمان بستیم و تصمیم گرفتیم که شناسنامه جدیدی برای خودمان  بگیریم. اما اگر به غربی ها به ویژه انگلیسی ها نگاه کنیم متوجه می شویم که آن ها حتی ساده ترین جشن های خود را بازسازی کرده اند و نگذاشته اند تاریخ و فرهنگ شان به فراموشی سپرده شود.

غریب پور در ادامه با اشاره به اپرای خیام که این روزها در مرحله پژوهش قرار دارد گفت: با این که من درباره ریاضیات اطلاعاتی ندارم اما وقتی نوشته های ریاضی او را می خوانم حیرت می کنم و فکر کنید امروزه بخواهیم با نگاهی به نوسازی فرهنگ چنین مفاخری را به فراموشی بسپاریم. ما باید یاد بگیریم که به ارزش های خودمان اعتماد کنیم، تا زمانی که این حس در ما بوجود نیاید نمی توانیم میراث مان را حفظ کنیم و آن ها را معاصر سازی کنیم. غربی ها توانسته اند سرمایه های ما را خوب کشف کنند و به گونه ای دیگر به خودمان تحویل بدهند.

 

tmp_23286-CYMERA_20150916_110024-1989523186

 

کتاب فروشی «هنوز» درخیابان کریمخان، بین ایرانشهروماهشهر، پلاک ۱۳۴ قراردارد. کتاب فروشی هنوزهمه روزه تا ساعت ۱۱شب میزبان مخاطبانش است.