
تقریباً کسی را پیدا نمیکنیم که در زندگی دلش نشکسته باشد. در چنین شرایط غمانگیزی توصیه میکنند که اجازه دهید زمان زخمها را التیام دهد. اما درک شرایط و دورنما نقشی مهم در این میان ایفا میکند. گاهی اوضاع را از آنچه هست بدتر میکنیم. دائماً به خودمان میگوییم به قدر کافی خوب نیستیم، در همة کارها شکست میخوریم، دست ردی که به سینهمان خورده یعنی قرار است همیشه با ما بدرفتاری بشود…
این کتاب با ارائة تعدادی نکتة تاریخی، چندین نکتة روانشناسی و اندکی هم بحث مبحث فلسفی به شما کمک میکند تا دلشکستگی را پشتِ سر بگذارید. یاد میگیریم واکنشمان به طرد شدن چگونه شکل گرفته، بهترین راه فکر کردن دربارة رابطة شکستخورده چیست و در زمان سرخوردگی بهتر است چه نگاهی به روابط آیندهمان داشته باشیم.