شانزدهمین نشست کتاب فروشی هنوز در تاریخ بیست و شش آبان ماه با موضوع «بحران نقد هنر» با حضور«بَری کِئو»، «آن مالی» منتقدان هنری کشور ایرلند و «سیامک دل زنده» برگزار شد. این برنامه حاصل تبادل فرهنگی وهنری کوشک و فروشگاه نشرهنوز با همکاری موزه هنرهای مدرن ایرلند است و مباحث مطرح شده دراین نشست همزمان با سفرسیامک دل زنده به ایرلند با برگزاری نشست های متعدد پی گرفته خواهد شد.
به گزارش روابط عمومی نشرهنوز؛«آن مالی» منتقد ایرلندی با بیان این مطلب که بحث بحران نقد هنری درهر دوره ۲۰ و۵۰ ساله به یکی از موضوعات داغ جامعه هنری تبدیل می شود، گفت: دراوایل قرن بیست و یکم نیز مقوله بحران نقد هنر با عنوان شدن در کتاب ها به شکل بارزتری مطرح شد و در نشریات نیز به این مقوله پرداختند. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸ مقاله ای در روزنامه گاردین منتشر شد و دراین مقاله عنوان شد که هیچ گاه به این اندازه پول در بازار هنر رد و بدل نشده و این نشان می دهد که منتقدان هنری دراین مقطع تاریخی حضور کمرنگی دارند.
او با اشاره به گفته «جیم الکیم» یکی از منتقدان دانشگاهی گفت: در دوران رونق نقد هنری به سر می بریم اما این نقدها در مقایسه با دوره های پیش کمتر خوانده می شوند،از دیدگاه این منتقد هنری وضیعت فعلی نقد هنری در جهان مشکوک است. منتقد دیگری نیز در گفته ها و نوشته های خود با خلق فضایی شاعرانه معتقد است که نقد هنری مرده است و با طرح این موضوع به جای این که به فکر راهکار باشد در واقع وارد بازی زبانی شده است.
این منتقد هنری با انتقاد از دانشگاه های معتبر جهان که برای پذیرش دانشجویان شهریه های بالایی دریافت می کنند گفت: این موضوع با اعتراض و تظاهرات پی در پی دانشجویان و استادان رشته های هنری همراه بوده و بسیاری نیز به خاطرعملی کردن اعتراض خود از ادامه تحصیل انصراف داده اند و همین عامل موجب شده که تنها قشر خاصی وارد این دانشگاه ها شوند و افرادی که روحیه انتقادی بیشتری دارند از ادامه تحصیل باز بمانند.
او افزود: اتفاق دیگری که امروزه در فضای هنرهای تجسمی شاهد هستیم، افزایش بی رویه گالری ها وبرپایی نمایشگاه های متعدد است و در چنین فضایی به جای رواج نقد هنری، شاهد رواج نوشته هایی برای نمایشگاه ها هستیم. در واقع با مجموعه ای از نوشته های هنری روبرو هستیم که به جای نقد این آثار درتایید آن ها نوشته شده اند و می خواهند فضایی را بوجود بیاورند که انگیزه ای برای خرید آثار هنری برای مخاطبان بوجود آید و به دلیل به کارگیری کلمات قلمبه سلمبه فهم این نوشته ها بسیار دشوار است.
این منتقد هنری در پایان سخنانش گفت: به نظر من چرخه خرید و فروش آثار هنری در جهان سرعت بیشتری گرفته است و در این شرایط چون بازار هنرهای تجسمی قدرتمند شده است؛ فضایی بوجود آمده که به نظر می آید نقد آثار هنری به نفع این فضای سرمایه داری نیست و به حاشیه رانده شده است.
در ادامه «بَری کِئو» نقد خود را متمرکز کرد به فضای نقد هنری در کشور ایرلند و گفت: یکی از مهمترین مشکلات بازار هنرهای تجسمی در ایرلند این است که هیچ هنرمندی نمی تواند به بازار هنرایرلند تکیه کند و باید آثارش را در بازار جهانی ارائه کند. در چنین فضایی بیش از هر موضوعی این بحث مطرح می شود که سرمایه داری همه مناسبات را در ایرلند تغییر داده و رد و بدل شدن پول بیش از هر چیزی دراین فضا تاثیرگذار است.
به گفته این منتقد هنری؛ با وجود این که شیوه های مختلف نقد هنری و نمایشگاه گردانی در دانشگاه های ایرلند تدریس می شود اما فضای ارائه نقدهای هنری دراین کشور بسیار محدود است. درایرلند تنها سه روزنامه به مقوله هنرهای تجسمی می پردازند و در این روزنامه ها صفحات هنری تنها به انتشار اخبار هنرهای تجسمی بسنده می کنند و نقد هنری در این نشریات جایگاهی ندارد. این چند نشریه هم هر دو ماه یک بار منتشر می شوند و تنها به انتشار مطالبی در تایید آثار نزدیکان خود می پردازند و کمتر پیش می آید که نقد منصفانه در این دوماهنامه ها منتشر شود.
او افزود: در کنار کاتالوگ نمایشگاه ها، درایرلند وبلاگ ها و تعداد سایت های هنری زیاد است که مطالب این سایت ها هم بیشتر شامل اخبار نمایشگاه ها و متن کاتالوگ هر نمایشگاه است و هیچ وقت معلوم نمی شود مخاطب این سایت ها را چه کسانی تشکیل می دهند. برای همین سوالی که در ایرلند مطرح می شود این است اصولا نقد هنری برای چه گروه از افراد نوشته می شود و جایگاه منتقد هنری کجاست. چون فضایی برای نقد هنری در مطبوعات ایرلند وجود ندارد. اگر مطلبی که در نشریات موجود نوشته شود و با نقدهایی روبرو شود و پاسخی به همراه داشته باشد، آن قدر زمان انتشار مطالب انتقادی به تاخیر می افتد که همه مطلب اصلی را فراموش کرده اند، از این رو نوشته ها تاثیری از خود بر فضای هنری ایرلند نمی گذارند.
به گفته این منتقد؛ شیوه آموزش نقد هنری در دانشگاه های ایرلند بر پایه چهار شیوه نقد مارکسیسم، نقد روانشناسانه، نقد پدیدار شناسانه و نقد پساساختارشناسانه منطق شده است و امروزه این شیوه های نقد در بیشتر کشورهای دنیا مرسوم است.
او با اشاره به شیوه ای که برای نقد هنری انتخاب کرده است گفت: درایرلند فضا برای نقد هنری جدی به آن معنا وجود ندارد و گاه با منتقد برخوردهای ناخوشایندی می شود، در چنین فضایی من با خلق یک شخصیت فکاهی که هر هفته به افتتاحیه گالری ها سرمی زند، نقدهایم را به جامعه هنرهای تجسمی ارائه می کنم. در ایرلند مرسوم است که در مراسم افتتاحیه نمایشگاه ها شراب سرو می کنند و این شخصیت فکاهی به بهانه عیش و نوش به گالری های مختلفی سر می زند و در خلال صحبت هایش که به طعم و رنگ شراب می پردازد، فضایی بوجود می آورد که نظرات انتقادی خود را در فضای مستی درباره آثار هنری ارائه می دهد.
«بَری کِئو» گفت: به همین شیوه من نقدی بر روی یک نمایشگاه نوشته بودم که با برخورد بد گالری دار مواجه شدم وبه اجبار می خواست مرا مجبور به عذرخواهی کند، اما من نپذیرفتم. چون ایرلند بسیارکوچک و جمعیت ساکنان آن تنها چهار میلیون نفراست، اصلا دشوار نیست که بفهمند پشت این شخصیت فکاهی که به انتقاد نمایشگاه ها می پردازد چه کسی قرار دارد.
درادامه سیامک دل زنده گفت: با این که برخی از منتقدان معتقدند نقد هنری مرده است، اما نقدهای متعددی نوشته می شوند و خیلی زود هم نادیده گرفته می شوند و این موضوع به نظرم فقط مشکل ایران نیست و بازخورد آن را در همه کشورها شاهد هستیم. بیشتر این نقدها در فضای دانشگاهی نوشته می شوند و درهمان فضا هم به فراموشی سپرده می شوند و ما تاثیر آن را در جامعه هنری نمی بینیم. مسئله اینجاست که در ایران در محیط های آکادمیک اصلا نقدی تولید نمی شود که بخواهد به فراموشی سپرده شود و در چنین فضایی بار نقد هنری را نشریات هنری بردوش می کشند، نشریاتی که مولفان آن ها الزاما برآمده از فضای دانشگاه نیستند.
او افزود: اگر پایان نامه های هنری که در ایران منتشر می شود را نگاه کنیم دراین پایان نامه ها ارجاعاتی به نشریاتی چون حرفه هنرمند، تندیس و … داده شده و این نشان می دهد که بیشتر نقدها در ایران توسط گروهی تولید می شود که الزاما تحصیلات دانشگاهی مرتبط ندارند و با نگاهی اجمالی متوجه می شویم که در ایران با بحران نقد آکادمیک روبرو هستیم و شاهد دور باطلی ناشی از تولید نوشته های غیردقیق هستیم.
این منتقد هنری با انتقاد از بازار هنرهای تجسمی در ایران گفت: در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران گالری ها به مکانی برای فروش آثار هنری تبدیل نشده اند و این نشان می دهد که منتقدان ما کارکرد تاثیرگذار خود را از دست داده اند و همه چیز در خدمت سرمایه داری است.
او با اشاره به نظرسنجی مجله حرفه هنرمند برای انتخاب ۱۰ چهره برجسته هنر ایران گفت: انتشار نظر سنجی در نشریه های زرد صورت می گیرد و حرفه هنرمند با یک انتخاب هوشمندانه از این امکان استفاده کرد تا نقد تولید کند و برای هریک از ۱۰ چهره ای که به این نظرسنجی راه پیدا کردند، دو نقد منتشر کرد. البته طیف کسانی که در این نظر سنجی شرکت کردند بسیار محدود بود و انتخاب ها با نقدهای متعددی روبرو شد، حتی ایمان افسریان یکی از گردانندگان اصلی حرفه هنرمند به نقد این انتخاب ها پرداخت.