هشتمین برنامه از”سهشنبههای هنوز” با حضورشهرام مکری وعلیرضا رسولینژاد با عنوان سینمای مستقل ایران عصرروزسهشنبه ۳۱ شهریورماه در کتاب فروشی هنوز با حضور جمعی از علاقهمندان برگزار شد، دراین نشست بنا بود مجید برزگرنیزحضور داشته باشد که به دلیل حضور فیلمش درفستیوال شیکاگو، ناچار به سفر شد.
به گزارش روابط عمومی کتاب فروشی هنوز، درابتدای این نشست شهرام مکری گفت: قرار بود دراین جلسه من و علیرضا رسولینژاد به همراه مجید برزگر حضور داشته باشیم اما او با من تماس گرفت و گفت به دلیل حضور فیلمش در فستیوال شیکاگو ناچار است که به سفر برود و از این بابت از شما عذر خواهی کرد. درمورد گروه هنر و تجربه، وضعیت پارادوکسیکالی دارم. من یکی از اعضای سیاستگذاری این گروه هستم اما در این جلسه بهعنوان فردی که عضو شورای سیاستگذاری این گروه است، صحبت نمیکنم بلکه بیشتر نگاه خودم را درمورد گروه هنر و تجربه مد نظر قرار میدهم.
درادامه این نشست، شهرام مکری درپاسخ به این سوال که سینمای مستقل به چه مفهومی است گفت: بحث اصلی این است که سینمای دولتی و سینمای مستقل اساسا چه هستند. تعریف یک خطی سینمای مستقل میشود «فیلمهایی که مستقل از نظام استودیویی تولید میشوند». در این تعریف که از آمریکا آغاز شده است، نظام استودیویی بهعنوان رکن اصلی قرارمیگیرد و ما برای ترجمه این تعریف در ایران، باید ابتدا ببینیم آیا نظام استودیویی داریم یا نه. بهغیر ازمطلبی به نام سینمای مولف که میتوانیم درایران ازآن تعریف درستی داشته باشیم، باقی اصطلاحات ازقبیل سینمای بدنه و … با شرایط سینمای آمریکا ربط دارند که در اروپا هم به شکلی متفاوت با آمریکا استفاده میشوند و در ایران هم به شیوهای متفاوت از دیگر مکانها.
او افزود: وقتی درباره سینمای مستقل حرف میزنیم، یعنی راجع به اقتصاد سینما صحبت میکنیم. درآمریکا، دولت ازپول سرمایه داران کلان خارج از دولت استفاده میکند، یعنی در آنجا مردم میتوانند صنایع بزرگ مانند صنایع خودروسازی و … داشتهباشند و به دولت مالیات دهند، یکی از این صنایع نیز کمپانی فیلمسازی است اما در ایران دولت صاحب صنایع است و باید پول را میان رشتهها تقسیم کند. درایران نهادها از بودجه دولت سهم دریافت میکنند وطبق آن سهم، حوزه هنری، موسسه فارابی، شهرداریها و … بر روی سینما سرمایهگذاری میکنند. درواقع از درآمد دولت که بخشی از آن به هنراختصاص دادهاست، بودجه فرهنگی دریافت میکنند و شروع میکنند به کار هنری کردن.
مکری گفت: ما اگر بخواهیم معادل واژه استودیو را درایران پیدا کنیم، باید به همین مراکزاشاره کنیم، البته تفاوتی هم دراین میان وجود دارد. حوزه هنری، فارابی و… پولساز نیستند بلکه از سهم فرهنگی دولت برداشت میکنند و بهجای آن، فیلم میسازند اما استودیوها پولسازهستند. نکته کلیدی این است که برای اینکه شاهد خصوصیسازی درسینما باشیم، باید صادرات و صنایعمان هم خصوصی باشد که نیست.
علیرضا رسولینژاد نیز دراین خصوص گفت: حلقه مفقوده سینمای مستقل ما، بحث اقتصاد است و همین مساله مفاهیم را چه درعرصه سیاسی و چه در عرصه هنر پیچیده کردهاست. ما انواع و اقسام سازمانهای دولتی را در ایران داریم که هر کدام میتوانند در سینما سرمایهگذاری کنند و اکثرا هم ناراضی هستند. اغلب فیلمهایی که به سفارش نهادها ساخته میشوند اکران نمیشوند، انگار خود نهادها تمایل دارند این فیلمها اکران نشوند.
به گفته رسولی نژاد؛ سینمای مستقل از آمریکا آمده و در تقابل با سینمای بدنه (Main Stream Cinema) نیزنیست، بلکه این دو سینما از یکدیگر ارتزاق میکنند، درایران سینمای مستقل تهی از معنا میشود چون در اینجا ما سینمای بدنه نداریم. سینمای بدنه ما ورشکسته است و اجازه ورود به سینمای بدنه خارجی هم نمیدهیم. سینمای بدنه چراغ سینما را روشن نگاه میدارد درحالیکه چراغ سینمای ایران را دولت با پول نفت روشن نگاه داشته است.
او افزود: اعتراضی که معترضان به سینماگران مستقل وارد میکنند، این است که بخش هنرو تجربه با سوبسید و رانت اجرا میشود، کلیت سینمای ایران درگیر رانت است. سینمای ایران، سینمایی مستقل از جهان است. درها را بستهاند و روزبهروز هم کار سختتر میشود و همه ناراضی هستند، چون فضایی گلخانهای در سینمای ایران به وجود آمده است. وقتی میبینم فیلمهای روز جهان کنار خیابان فروخته میشوند خجالت میکشم. خیلی اتفاق بدی است که ما سینمای جهان را بردهایم کنار جوب و سینماهایمان را از فیلمهای ایرانی پر کردهایم.
او افزود: ما میگوییم ۱۱۵ سال سینما داریم یا سینمای موجنو داشتهایم و …. الان هم جریان سینمای مستقل داریم، این اقدام ما، همه این مسائل را زیر سوال میبرد چون ما مردم را از بهترین آثار سینمایی جهان محروم کردهایم. سینمای مستقل در جایی رشد و پیشرفت میکند که سینمای بدنه قوی داشتهباشد و چراغ سینمایش پرفروغ باشد. باید ناراحت باشیم که نمیتوانیم فیلم کمدی رمانتیک خوب یا اکشن خوب بسازیم. اگر بلد نیستیم فیلم اکشن خوب بسازیم چرا از کسی که این کار را بلد است، نمیخواهیم برایمان فیلم بسازد. من ناامیدانه به سینمای مستقل ایران نگاه میکنم و اتفاقهای خوبی که دراین زمینه رخ میدهند را موقتی میدانم. دولت فیلم مرا نشان میدهد و من فیلمسازازاین موضوع خوشحال میشوم اما بهعنوان مثال دوست من، فیلم میسازد اما بهدلیل ممیزی، نمیتواند فیلمش را اکران کند. برخی راضیند و برخی ناراضی.
در ادامه این نشست مکری درمورد کیفیت فیلمهای اکران شده درسینماهای ایران گفت: کیفیت فیلم ربطی به گروه هنرو تجربه یا جریان خارج ازاین گروه ندارد. دروهله نخست باید بگویم فیلم مستقل بهمعنای فیلم باکیفیت نیست؛ بلکه شیوه و روشی برای تولید فیلم است. سینمای آمریکا پرازفیلمهای مستقلی است که نه مخاطب دارد و نه ارزش بالای هنری. در آمریکا کمپانیها قراردادهایی برای تولید فیلم بستند که این قراردادها باعث میشد هزینه تولید از یک کف مشخصی پایینتر نیاید. خانه سینما نیز قصد دارد این بحث را درایران نیز مطرح کند.
مکری ادامه داد: فرض کنید من میخواهم فیلمی بسازم؛ شخصی که فیلمبردار درجه یکی است و حاضراست سر فیلم من بیاید، رایگان فیلمبرداری آن را انجام دهد و من هم پولی برای پرداختن به او ندارم، در سوی دیگر ماجرا فیلمبردار بسیار باکیفیتی قرار گرفته است که عضو صنف خانه سینما است و قیمت دستمزد او بهعنوان مثال ۱۵ میلیون تومان است، خانه سینما فکر میکند صیانت شغلی یعنی اینکه من حق نداشته باشم با کسی که رایگان کار را انجام میدهد کار کنم، بلکه باید با فردی که عضو صنف او است کار کنم. سینمای آمریکا برای اینکه این معضل را حل کند، سینمای مستقل را بهوجود آورد چون درآنجا شما به محض اینکه تصمیم میگیرید کاری را انجام دهید، باید قرارداد ببندید و بلافاصله پس از عقد قرارداد باید به دولت مالیات دهید. اگر تشکیلات صنفی وجود داشته باشد و این تشکیلات بر روی درآمدی حساب باز کند، میزان مالیاتی که برای این درآمد باید پرداخت شود بسیار بالا است و دیگر مجانی کار کردن، نمیارزد. چون باید مالیات پرداخته شود درحالی که پولی دریافت نمی شود. این معضل باعث میشود زمانیکه در آنجا میخواهید فعالیتی انجام دهید، مالیات را نیز باید لحاظ کنید.
مکری با بیان این مطلب که سینمای آمریکا، جریان سینمای مستقل را بهگونهای راهاندازی کرد که قراردادهای کاریاش فارغ از سیستم مالیاتی استودیو که سیستم بالایی دارند و باید آن را دردولت تصویب کرد، گفت: درسینمای آمریکا بودجه فیلمهای مستقل از ۵۰۰ هزار دلارشروع می شود تا هفت میلیون دلار. مثلا هزینه تولید فیلمهای وودی آلن پنج میلیون دلاراست. طبیعتا درسینمای مستقل جهان، فیلمهای بد هم تولید میشود و ایران نیزازاین قائده مستثنا نیست. اگر فیلم محمد رسولالله (ص) را کنار بگذاریم، فیلم نهنگ عنبرپرفروشترین فیلم خارج از سینمای هنروتجربه است، بعد ازآن ایران برگرکه آن هم درهمان گروه قرار دارد و بعد ازاین دو فیلم، فیلم گینس قرار دارد، این سه فیلم، فیلمهای پرمخاطبی هستند که دریک سال گذشته درسینمای ایران اکران شدهاست.
به گفته مکری؛ تنها راهحل برای اکران کردن فیلمهای هنری این است که فیلم خوب بسازیم. دراین صورت فیلم راه خود را پیدا میکند. جامعه ما به سطحی ازسلیقه نرسیده است که بتواند تعداد زیادی فیلم خوب تولید کند چون نمیتواند ماشین و خانه خوب بسازد، نمیتواند ادبیات خوب تولید کند، مجریانمان خوب لباس نمیپوشند و… در یک مجموعه مسائل بد، فیلم بد هم تولید میشود.
رسولینژاد ضمن طبیعی دانستن ورود ابتذال به هنر در زمان دموکراتیزه شدن آن و در دسترس بودن ابزار ساخت فیلم، گفت: باید ژست فیلم مستقل ساختن بشکند، طوری فیلمسازان ما میگویند فیلم مستقل میسازیم که انگار فیلم مستقل ساختن ارزش است. درحالیکه فیلم مستقل ساختن سادهترازساختن فیلم ژانراست. خلا فیلمهای ژانراحساس میشود.این نوع فیلمها بسیاربه تکنیک، دیالوگ نویسی، طراحی صحنه و موسیقی وابسته است. البته دردهه اخیرحوزه نقد نیز بد عمل کرده است، چون بر سینمای مستقل اروپایی ارزشگذاری کرده است و مقداری رئالیسم اجتماعی و فیلمهای مینیمالی را تبلیغ کردهاست که خیلی راحت میتوانند مرهمی بر درد سینمای ایران باشد که با مشکل تکنیک و دیالوگنویسی، فیلمنامهنویسی، موسیقی روبروست.هنروتجربه گرتهبرداری ازفرانسه است و چون اقتصاد ایران سوبسیدی است و به اقتصاد فرانسه نزدیک است، تصورمیکنند کلیت سینمای فرانسه دولتی است، درصورتیکه این غلط است. درآنجا اساس اصلی کار، تجارت سینمای آزاد است وبه صورت سرمایه داری کار میکند، در کنار آن، تقویت سوبسیدی را گذاشتهاند که در مقابل سینمای آمریکا بایستد. سینمای آمریکا چراغ سینمای فرانسه را روشن نگاه داشتهاست. اگر فقط وجوه سوبسیدی سینما را از فرانسه بگیریم، وضعیت سینما و دولتی شدن آن را پیچیده میکند.
مکری درمورد استقبال مخاطب هم گفت: ایران و فرانسه آمار جمعیتی نزدیک به ۷۰ میلیون نفردارند و مقایسه را راحتتر کردهاند. طبق آمارسال ۲۰۱۳، ۵۵۰۰ سالن سینما درفرانسه وجود دارد درحالیکه ما درایران۴۵۰ سالن سینما داریم. درسینمای فرانسه سالانه ۲۷۰ فیلم تولید میشود درحالیکه در ایران حدد ۱۰۰ فیلم تولید میشد. در فرانسه ۴۰۰ کمپانی بزرگ تولید فیلم وجود دارد در حالیکه درایران کمپانیهای فیلم به تعداد آدمهایی است که میشناسیم حتی به ۲۰ عدد هم نمیرسد.
او افزود: درفرانسه اگربخواهیم فیلم پرفروش را مشخص کنیم، باید فیلمها را به سه دسته تقسیم کنیم. فیلمهای آمریکایی اگردرفرانسه ۱۵ میلیون مخاطب داشتهباشند، پرفروش محسوب میشوند، فیلمهای غیرفرانسوی وغیرآمریکایی با زیرنویس فرانسوی باید بالغ بر ۱٫۵ میلیون تماشاگر داشته باشد و فیلم فرانسوی باید حدود هشت میلیون تماشاگر داشتهباشد تا پرفروش باشد. اما درایران با ۴۵۰ سالن سینما، تعداد تماشاگران فیلمهای پرفروش، حدود یکمیلیون نفراست، یعنی با احتساب بلیت هشت هزارتومانی، پرفروشترین فیلم ایرانی باید حدود هشت میلیارد بفروشد که چندان هم اتفاق معمولی نیست که فیلمی هشت میلیارد بفروشد.
به گفته مکری؛ طبق آمارهرایرانی درهرهشت سال یکبار به سینما میرود. یک مدل فیلم ساخته میشود که ادعا میکند برای مخاطب محدود ساختهشدهاست. چون آماردقیق دارم فیلم خودم یعنی «ماهی و گربه» را مثال میزنم، دراین فیلم المانهای سینمای بدنه وجود ندارد ولی حدود۲۵۰ هزارنفر تماشاگر داشتهاست. اما فیلمی که حدود سه میلیارد هزینه تولید داشتهاست، میتواند ۵۰۰ هزار تماشاگر داشتهباشد. سالانه حدود ۵۴ فیلم را سینمای بدنه اکران میکند که از این میان تنها ده فیلم بالای جدول فروش میلیاردی دارند وازمیان این ده فیلم، فقط پنج یا شش فیلم اول جدول میتوانند بگویند که درگیشه سودآور بودهاند، درحالیکه در سینمای هنر و تجربه فیلمها با بودجه کم ساخته میشوند. مثلا من «اشکان و انگشتر متبرک» را با ۲۰ میلیون تومان و «ماهی و گربه» را با مبلغی کمتر از۴۰۰ میلیون تومان ساختهام، این فیلمها زودتر به سوددهی میرسند تا فیلمهای سینمای گیشه که فروش آنها به این شکل حساب میشود. مثلا فیلم سه میلیارد تومان میفروشد، ۱٫۵ میلیارد آن را باید به سینماداربدهد، از۱٫۵ میلیارد باقیمانده، ۲۵ درصد را پخشکننده برمیدارد و باقی این پول را تهیهکننده برمیدارد. درنتیجه تهیهکننده باید یک میلیارد برای ساخت فیلم هزینه کند و منتظرباشد که فیلم سه میلیارد بفروشد تا بتواند یک میلیارد نخستین خود را بردارد و تازه یربه یرشوند.