چرمشیر: پس از انقلاب به یک باره فضای تئاتر ایران از پیشکسوتان خالی شد
کتاب فروشی نشر «هنوز» ۲۷ مردادماه میزبان برنامه «در باب نمایش» با حضور محمد چرمشیر و حمید امجد شد. درسومین نشست سهشنبههای هنوز که با استقبال بیسابقه حاضران روبرو شد؛ چرمشیر و امجد هر یک به صورت مستقل یکی از نمایشنامههای خود را نیز خواندند.
به گزارش روابط عمومی کتاب فروشی نشر هنوز، در پاره نخست این نشست به پیشنهاد محمد رحمانیان، حمید امجد درباره تاریخچه نمایشنامهنویسی ایران تا سال ۱۳۵۷ و محمد چرمشیر درباره وضعیت نمایشنامهنویسی ایران پس از انقلاب اسلامی سخن گفتند و در پاره دوم امجد وچرمشیرهر یک، یکی از نمایشنامههای خود را برای حاضران قرائت کردند.
درابتدای این نشست حمید امجد با بیان این مطلب که نمایشنامه نویسی ایران تاکنون چند مرحله را پشت سر گذاشته است، گفت: اصطلاحی که من برای هر دوره به کار میبرم نسل
درابتدای این نشست حمید امجد تاریخ نمایشنامهنویسی ایران تا کنون را به چهار مرحله یا چهار موج تقسیم کرد که برخی از آنها از کار پیاپی یا همزمان چند نسل تشکیل شده و برآمدن و فرود هر موج با رخدادهای تاریخی و سیاسی و اجتماعی نیز پیوندهایی داشته است. او سپس به ویژگیهای موج نخست نمایشنامهنویسی در ایران و دو گرایش اصلی قابل تشخیص در آن موج پرداخت که یکی را میرزا فتحعلی آخوندزاده نمایندگی میکند و دیگری را میرزا آقا تبریزی.
امجد افزود: «آخوندزاده، هم در نمایشنامهها و هم در نگره و نقدهایش، به تمامی تابع قالب و الگوی درامای اروپایی است و هیچگونه تخطی از آن الگوی وارداتی را نمیپذیرد، حتی مثلاً به قیمت پایانهای خوش و تصادفی در آثارش که با واقعیت جاری در جامعه پیرامونش، یا با نظریههای سیاسی و اجتماعی خودش، همخوان نیستند.
در مقابل، میرزا آقا تبریزی ایده وارداتی درامای غربی را با تجربه واقعی و زیسته خود در جامعه ایرانی و سنتهای نمایشی موجود در اطراف خودش ادغام میکند و از این تلفیق به خلق قالبی تازه میرسد که مورد تایید آخوندزاده نیست اما بیانی دقیقتر و در عمق خود واقعیتر است از تجربه تاریخی و هویت بومی و فرهنگیای که میرزا آقا و مخاطبانش در متن آن زیستهاند. قالب مورد نظر او نه یکسره با تئاتر اروپایی منطبق است و نه سنت را در شکل متعارف و تکراریاش به کار میگیرد؛ تلفیقی که او میسازد همان تجدد بومی تئاتر است که با استفاده از آموزههای درام غربی، سنتِ نمایشیِ ایستا شده را نیز برحسب نیازهای روزگارش معاصر میکند و به پویش درمیآورد.»
امجد در ادامه گفت: «اغلب منتقدان و مورخان نمایش در ایران بر ایرادهایی که آخوندزاده از کار میرزا آقا گرفته صحه میگذارند، شاید به این دلیل که کل فرهنگ انتقادی سده ما و نظام آموزشی تئاترمان همچنان تابع همان الگوهای مورد نظر آخوندزاده بوده است. راهی که میرزا آقا تبریزی با آثار خودش گشود و معرفی کرد، این نکته که ایده وارداتی الزاماً بهترین شیوه بیان تجربه زیسته ما نیست، اینکه ایده و تجربه میتوانند همزمان و از دل هم زاده شوند، و اینکه تجدد میتواند از دل ریشههای فرهنگ بومی برآید، عملاً در فرهنگ و ادبیات جدید و تئاتر ما تا به امروز به درستی فهمیده نشده و در حد ظرفیتهایش به آزمون و عمل درنیامده. اولین کسی که آگاهانه در این زمینه با آثار خلاقه و نیز آثار نظری و پژوهشیاش کوشید، آقای بیضایی بود که همان مسیر را از دهه چهل تا امروز ادامه داده. از نمایشنامهنویسان نسلهای بعد هم چهرههایی این تلفیق را آزمودهاند که از میانشان میتوانم محمد چرمشیر و به ویژه محمد رحمانیان را مثال بزنم.»
محمد چرمشیر در ادامه این نشست گفت: انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، اوضاع متناقضی را برای تئاتر ایران پیش آورد و موجب شکل گیری گفتمان جدیدی در نمایشنامه نویسی ایران شد. در این دوره فضایی بوجود آمد که آثار نمایشنامه نویسان پیش از انقلاب به حصر بیفتند و به یک باره فضای تئاتر ایران از استادان خالی شود و نمایشنامه نویسان جوان نتوانستند بیواسطه با استادان پیشکسوت خود دیدار کنند. در این دوران نگاه مدیران نسبت به تئاتر مثبت نبود و حتی یکی از مدیران عنوان کرده بود که باید تئاتر شهر را یک بار شست تا دامنش از آلودگیها پاک شود. این سخن نشان میدهد وضیعت تئاتر در این دوره به چه شکل است.
او افزود: فضای موجود موجب شکل گیری نسلی بدون پشتوانه شد و در واقع نسل جدید نمایشنامه نویسان چون دسترسی به منابع نداشتند مجبور شدند همه چیز را از نو بیافرینند. در چنین فضایی نمایشنامه نویسان برای کشف فضاهای جدید تلاش میکردند و هر کتابی که به دستشان میرسید آن را مطالعه می کردند.
به گفته چرمشیر در این دوره پاتوقی برای جمع شدن روشنفکران در تهران وجود نداشت و یکی از پاتوقهای آنها قهوه خانهای در ضلع جنوب میدان انقلاب بود و بعد یک آبگوشت سرا جنب کتاب فروشی مروارید راه اندازی شد که آنجا جمع می شدند. این پاتوق هم خیلی زود تعطیل شد. در این دوران کسانی چون محمد رحمانیان به نامهای دیگران مینوشتند و یا اثری را به نام دیگری کارگردانی میکردند.
او با اشاره به وقایع پس از انقلاب فرهنگی و بازگشت به دانشگاه گفت: در این دوره چون فضایی برای اجرای آثار و یا چاپ نمایشنامههایمان وجود نداشت با امید به فرداهای روشن فقط کار میکردیم و همین امید بود که موجب شد که بتوانیم دوام بیاوریم. شاید اگر در همان سالها قرار بود به مشکلاتمان فکر کنیم امیدمان را از دست داده بودیم و باید قلمهایمان را روی میز میگذاشتیم. اصلا دلم نمیخواهد به آن دوران برگردم و امیدوارم مسیر نسلهای آتی نمایشنامه نویسان هموار شود.
چرمشیر در پاسخ به این پرسش که چرا هیچگاه رمان ننوشته گفت: من هم دوره سید علی صالحی، اصغر عبدالهی، علی موذنی و صمد طاهری هستم. همه این افراد موفق بودند و من می خواستم در حوزه دیگری جز حوزه این افراد به صورت تخصصی کار کنم و موفق باشم. من هم شعر میگفتم، نمایشنامه مینوشتم، گاهی فیلمنامه و داستان کوتاه و باید تصمیم میگرفتم وانتخاب می کردم، من نیز نمایشنامه نویسی را انتخاب کردم.
محمد چرمشیر در ادامه این نشست گفت: «انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، اوضاع متناقضی را برای تئاتر ایران پیش آورد و موجب شکلگیری گفتمان جدیدی در نمایشنامهنویسی ایران شد. در این دوره فضایی به وجود آمد که آثار نمایشنامهنویسان پیش از انقلاب به حصر بیفتند و به یک باره فضای تئاتر ایران از استادان خالی شود و نمایشنامهنویسان جوان نتوانند بیواسطه با استادان پیشکسوت خود دیدار کنند. در این دوران نگاه مدیران نسبت به تئاتر مثبت نبود و حتی یکی از مدیران عنوان کرده بود که باید تئاتر شهر را سراپا شست تا دامنش از آلودگیها پاک شود. این سخن نشان میدهد وضیعت تئاتر در این دوره به چه شکل بوده است.»
او افزود: «فضای موجود موجب شکلگیری نسلی بدون پشتوانه شد و در واقع نسل جدید نمایشنامهنویسان چون دسترسی به منابع نداشتند مجبور شدند همه چیز را از نو کشف کنند. در چنین فضایی نمایشنامهنویسان برای کشف فضاهای جدید تلاش میکردند و هر کتابی که به دستشان میرسید مطالعه میکردند.»
به گفته چرمشیر در این دوره پاتوقی مشخص برای جمع شدن روشنفکران در تهران وجود نداشت و یکی از پاتوقهای آنها قهوهخانهای در ضلع جنوب میدان انقلاب بود و بعد آبگوشتسرایی جنب کتابفروشی مروارید راهاندازی شد که آنجا جمع می شدند. این پاتوق هم خیلی زود تعطیل شد. در این دوران کسانی چون محمد رحمانیان به جای دیگران و با نامهای دیگران مینوشتند و یا اثری را به نام دیگری کارگردانی میکردند.
او با اشاره به وقایع پس از انقلاب فرهنگی و بازگشت به دانشگاه گفت: «در این دوره چون فضایی برای اجرای آثار و یا چاپ نمایشنامههایمان وجود نداشت با امید به فرداهای روشن فقط کار میکردیم و همین امید بود که موجب شد که بتوانیم دوام بیاوریم. شاید اگر در همان سالها قرار بود به مشکلاتمان فکر کنیم امیدمان را از دست داده بودیم و باید قلمهایمان را روی میز میگذاشتیم. اصلاً دلم نمیخواهد به آن دوران برگردم و امیدوارم مسیر نسلهای آتی نمایشنامهنویسان هموار شود.»
چرمشیر در پاسخ به این پرسش که چرا هیچگاه رمان ننوشته گفت: «من همدوره سید علی صالحی، اصغر عبدالهی، علی موذنی و صمد طاهری هستم. همه این افراد شاعران و داستاننویسانی موفق بودند و من میخواستم در حوزه دیگری جز حوزه این افراد به صورت تخصصی کار کنم و موفق باشم. من هم شعر میگفتم، نمایشنامه مینوشتم، گاهی هم فیلمنامه و داستان کوتاه… ولی باید تصمیم میگرفتم وانتخاب میکردم، و من نمایشنامهنویسی را انتخاب کردم.»
در ادامه فواد نظیری با اشاره به صحبتهای چرمشیر گفت: «نسل من و شما گویی در اعماق زمین زندگی کردهایم و با وجود مشکلات متعدد توانستهایم خودمان را به سطح زمین برسانیم. من واقعا با علم به مشکلاتی که پیش رویتان بود، به شما و نسل شما تبریک میگویم که خسته نشدید و از نوشتن دست نکشیدید.» او ابراز امیدواری کرد که روزی شرایط انتشار یادداشتهای روزانه محمد چرمشیر فراهم شود.
در ادامه چرمشیر گفت: «من و حمید امجد هر دو معلم هستیم و معلمها محکوم به امید هستند چون باید هر روز با دست پر و انرژی سرکلاس حاضر شوند. به نظر من نسل نمایشنامهنویسان جوان ایرانی بسیار باهوش هستند اما باید توجه داشته باشند که هرگز امید خودشان را از دست ندهند. شاید باورتان نشود در تمام آن سالها با وجود مشکلاتی که بود همه ما همواره برای خود انگیزه درست میکردیم. یکی از انگیزههای من این بود که هر نمایشنامهای که مینویسم، بدهم که محمد رحمانیان بخواند. ما همیشه حس رفاقت داشتهایم نه رقابت، بودن او همیشه به من انرژی مضاعف داده و در تمام ۳۳ سال گذشته ما با هم دوست بودهایم. همین طور با حمید امجد. اما متاسفانه امروزه با جنگ گلادیاتورها روبرو هستیم و با نمایشنامهنویسانی که نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند.»
در پاره دوم این نشست محمد چرمشیر و حمید امجد به صورت مستقل یکی از نمایشنامههای خود را برای حاضران خواندند. در این نشست چهرههایی چون محمد رحمانیان، اسدالله امرایی، محمد آقازاده، فواد نظیری و احمد پوری حضور داشتند.
کتابفروشی نشر«هنوز» درخیابان کریمخان، بین ایرانشهر و ماهشهر، پلاک ۱۳۴ قرار دارد. کتابفروشی نشر هنوز همه روزه تا ساعت ۱۱ شب میزبان مخاطبانش است.